هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی سرگشته و سوختهدل بیان میشود که از فراق و سوز عشق رنج میبرد. او معشوق را به آتش تشبیه میکند که دل و جانش را سوزانده است. شاعر از تیرهای نگاه معشوق و غمزههای آتشین او مینالد و خود را همچون کشتی چوبی در طوفان آتش میبیند. در پایان، او از درویشی میگوید که خانهاش از خس و باران آتش پر شده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، تصاویر شعری مانند سوزش و آتش ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۳۰۸
از لعل آتشین تو دل کان آتش است
زان لعل سوخته ست دل و جان آتش است
بشکن بتان آزر ازان رو خلیل وار
کان روی تو نه روی گلستان آتش است
سرگشته عاشق از تو، بگو، گوی چون برد
دل اسپ روم و روی تو میدان آتش است
دی تیر می گشادی و می سوختی مرا
بر تیر نی ز غمزه و پیکان آتش است
این تن که سوز عشق برآورد داد از او
کشتی چوب بر سر طوفان آتش است
خسرو، تنی چو کاه و فراقی درونه سوز
درویش خانه از خس و باران آتش است
زان لعل سوخته ست دل و جان آتش است
بشکن بتان آزر ازان رو خلیل وار
کان روی تو نه روی گلستان آتش است
سرگشته عاشق از تو، بگو، گوی چون برد
دل اسپ روم و روی تو میدان آتش است
دی تیر می گشادی و می سوختی مرا
بر تیر نی ز غمزه و پیکان آتش است
این تن که سوز عشق برآورد داد از او
کشتی چوب بر سر طوفان آتش است
خسرو، تنی چو کاه و فراقی درونه سوز
درویش خانه از خس و باران آتش است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.