هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، عشق و دلبستگی را با تصاویر زیبا و استعارههای غنی به تصویر میکشد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی سوزان و دردناک یاد میکند که دل را مانند کباب در تابه میسوزاند. همچنین، او به ناپایداری دنیا و فریبندگیهای آن اشاره میکند و عشق حقیقی را فراتر از ظواهر مادی میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و اشارات نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارد.
شمارهٔ ۳۱۵
از عشق اگر دلت چو کبابی به تابه ایست
دل باشد ار ز نرخ کبابت کبابه ایست
هر دل که در تنی به هوایی مقید است
دل نیست آن که شاهدی اندر نقابه ایست
ناخوش تر است بوی تو هر چند کز غرور
بر گلخنت ز مشک و ز عنبر گلابه ایست
ای آنکه آب خوش خوری از تشنگی فسق
باقی ز آبخورد تو بانگ شرابه ایست
وه وه که تا بلند کنی ز اطلس فلک
در پای آن بلند قدم پای تابه ایست
رهبر ز شوق گیر که جایی رسی، از آنک
دنیاست غول رهزن و عالم خرابه ایست
در زنده عیب زنده دلان نیست خود به نقص
در آب خضر، اگر چه گلش آفتابه ایست
از شیشه سپهر طلب می که در صفت
بر وی فرشته هم چو مگس بر قرابه ایست
خسرو کجات صورت معنی دهد جمال
ز آیینه دلی که سیه همچو تابه ایست
دل باشد ار ز نرخ کبابت کبابه ایست
هر دل که در تنی به هوایی مقید است
دل نیست آن که شاهدی اندر نقابه ایست
ناخوش تر است بوی تو هر چند کز غرور
بر گلخنت ز مشک و ز عنبر گلابه ایست
ای آنکه آب خوش خوری از تشنگی فسق
باقی ز آبخورد تو بانگ شرابه ایست
وه وه که تا بلند کنی ز اطلس فلک
در پای آن بلند قدم پای تابه ایست
رهبر ز شوق گیر که جایی رسی، از آنک
دنیاست غول رهزن و عالم خرابه ایست
در زنده عیب زنده دلان نیست خود به نقص
در آب خضر، اگر چه گلش آفتابه ایست
از شیشه سپهر طلب می که در صفت
بر وی فرشته هم چو مگس بر قرابه ایست
خسرو کجات صورت معنی دهد جمال
ز آیینه دلی که سیه همچو تابه ایست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.