هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عمیق شاعر از عشق ناکام، تنهایی و ناامیدی است. او از بی‌وفایی دنیا و یار می‌نالد و با تصاویری مانند خون دل خوردن، اشک ریختن و مرگ بر آستانه، احساسات خود را بیان می‌کند. در نهایت، به نظر می‌رسد شاعر به پذیرش تنهایی و بی‌اعتمادی به دنیا رسیده است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و فلسفی مانند ناامیدی، مرگ و بی‌اعتمادی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'خون دل خوردن' یا 'مرگ بر آستانه' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۳۰

چه داغهاست که بر سینه فگارم نسیت
چه دردهاست که بر جان بی قرارم نیست

دلم ز کوشش خون گشت و کام دل نرسید
چه سود دارد بخشش، چو بخت یارم نیست

به خاک کوی بسازم، چو خاک یار نیم
بر آستانه بمیرم چو پیش بارم نیست

خوشم به دولت خواری و ملک تنهایی
که التفات کسی را به روزگارم نیست

مرا مپرس که در دم نهان نخواهد ماند
که اعتماد برین چشم اشکبارم نیست

نفس به آخرم آمد، ازان دهی سخنی!
که بهر کوی عدم هیچ یادگارم نیست

ملامتش رسد از خونم، این همی کشدم
وگرنه بیم ز شمشیر آبدارم نیست

ز بس که در دل خسرو سواریش ننشست
به عمر یک نفسی بر پی غبارم نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.