هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از حافظ، عشق و دل‌بستگی شاعر به معشوق را بیان می‌کند. شاعر معشوق را مانند آفتاب روشن‌گر زندگی خود می‌داند و از درد فراق و عشق سوزان خود می‌گوید. او خود را همچون بت‌پرستی توصیف می‌کند که دل به معشوق سپرده است و از سوختن در آتش عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به کار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۳۵۵

هر که در پیش چشم روشن ماست
گوییا آفت دل و تن ماست

چشم ما گر نمی شود، ماناک
آن همان آفتاب روشن ماست

لاله ها می دمد ز خون دو چشم
گرد من آن بهار و گلشن ماست

غمزه زن جان من و گر میرم
غم مخور خون ما به گردن ماست

ما چو هندوی سومنات به عشق
بت پرستیم و دل برهمن ماست

گفتم از مهر سوخت خسرو، گفت
چند ازین ذره ها به روزن ماست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.