۲۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵۶

عشق اگر چه نشان بخت بد است
نزد عاشق سعادت ابد است

هر که جوید مرادی از معشوق
گویی او عاشق مرا خود است

گر چه صد روز نیک عاشق راست
بهر این روز اسیر روز بد است

دیگران بهر تو چرا میرند؟
مردنم این که اندرین حسد است

صوفی ما که مست می زده است
جرم بر ساقیان سرو قد است

همه عیب است باده و هنرش
شستن ما ز مایه خرد است

پرسیم توبه شد ز می خسرو
شد، ولی آرزو یکی به صد است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.