هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از جدایی و درد دل سخن می‌گوید. او از رفتار سرد و بی‌تفاوت معشوق شکایت دارد و بیان می‌کند که چگونه عشق قدیمی از بین رفته است. شاعر تلاش می‌کند تا از عشق دست بکشد، اما دلش اجازه نمی‌دهد. در نهایت، او به این نتیجه می‌رسد که باید از عشق ناامید شود و به دنبال آن نرود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد دل و جدایی نیاز به بلوغ عاطفی دارند.

شمارهٔ ۳۶۳

یار ما دل ز دوستان برداشت
مهر دیرینه از میان برداشت

من نخواهم کشید هر چه کند
دل که از وی نمی توان برداشت

دی به تندی بلند کرد ابرو
از پی کشتنم کمان برداشت

خواستم جان به عذر پیش برم
هجر خود رفت و پیش ازان برداشت

عهد کردم که درد دل نکنم
درد دل مهر از زبان برداشت

در دل او نکرد کار، ار چه
سنگ از افغان من، فغان برداشت

چشم او هیچ کم نخواهد شد
دل بیامد، مرا ز جان برداشت

رفتم امروز تا نخواهد کشت
سر نخواهم ز آستان برداشت

ترک سودای خام کن، خسرو
که وفا رخت ازین دکان برداشت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.