هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از بی‌توجهی و ناز معشوق رنج می‌برد. شاعر از دل‌سوزی و اشک‌هایش می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که حتی اگر دلش را می‌سوزاند، بخندد. شعر پر از تصاویر احساسی و عاشقانه است و تنهایی و اندوه شاعر را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۸۱

گر ترا ناز و بدخویی این است
وای بر دل، اگر چه سنگین است

عیشم ار بد رود بلایی نیست
تو، نکو، می روی بلا این است

می روی و نمی روی از دل
این چه شکل است و این چه آیین است

گر دل من کباب شد، تو بخند
کان نمک شور نیست، شیرین است

من بمیرم که آب چشمی نیست
خنده ای کن که وقت یاسین است

هر شب از آب چشم پنداری
چشم من آشنای پروین است

از خیالت به سجده جای دلم
اول شب نماز پیشین است

نکنی گر نگاه معذوری
کت چو خسرو هزار مسکین است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.