هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره می‌کند و با استفاده از تصاویر و تشبیهات مختلف، مانند دهان تنگ، سرو روان، و گل خنده‌زن، بر بی‌نظیر بودن او تأکید می‌کند. همچنین، شاعر از ناتوانی دیگر عناصر طبیعت در رسیدن به کمال و زیبایی معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک برخی از تشبیهات و استعاره‌های به کار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۹۱

خنده هرگز دهنی همچو دهان تو نیافت
سخن ار آب نشد طعم زبان تو نیافت

دیده باریکی عالم همه موی اندر موی
دید، لیکن سر مویی چو میان تو نیافت

با چنین حسن و لطافت که تویی، دیده دهر
سوی که دید که آن را نگران تو نیافت

پسته کو تنگ دهان بود دهان بسته بماند
خویش را دید که هم سنگ دهان تو نیافت

به گه صبح چو گل خنده زنان می رفتی
باد هر چند که بشتافت نشان تو نیافت

گل به گلزار در از تابش خورشید بسوخت
زان که او سایه ای از سرو روان تو نیافت

پای خسرو خلش از خار جفا بار نداشت
تا سرش ریخته در پای عنان تو نیافت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.