هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به توصیف عشق و اشتیاق خود به معشوق میپردازد. او از بوی گلها، آرزوی وصال معشوق، درد فراق و غم عشق سخن میگوید. همچنین، از خطرات و رنجهای عشق هشدار داده و در پایان، به ستایش معشوق و ابراز بندگی میپردازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و گاهی دردناک است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۲۲
سحرگاهان که باد از سوی گل عنبرفشان آید
چو گل جامه درم کانم ز گل بوی نشان آید
نگارا، دیده در ره مانده ام وین آرزو در دل
که یارب، نازنین یاری چو تو بر من چسبان آید
حذر کن از دم سرد گرفتاران، مباد آن دم
کزینسان، تندبادی بر چنان سرو روان آید
غمت هر شب رسد در کشتنم، وانگه امان یابم
که از بهر شفاعت را خیانت در میان آید
بدینسان چون زید عاشق که از بهر خراش آن
زبان خنجر شود در دل چو نامت بر زبان آید
مکش چندین مسلمان را که جانی مانده در قالب
نه آن مرغی ست جان کو باز سوی آشیان آید
به رسم بندگی بپذیر، خسرو را، چه کم گردد؟
به سلک بندگانت گر غلامی رایگان آید
چو گل جامه درم کانم ز گل بوی نشان آید
نگارا، دیده در ره مانده ام وین آرزو در دل
که یارب، نازنین یاری چو تو بر من چسبان آید
حذر کن از دم سرد گرفتاران، مباد آن دم
کزینسان، تندبادی بر چنان سرو روان آید
غمت هر شب رسد در کشتنم، وانگه امان یابم
که از بهر شفاعت را خیانت در میان آید
بدینسان چون زید عاشق که از بهر خراش آن
زبان خنجر شود در دل چو نامت بر زبان آید
مکش چندین مسلمان را که جانی مانده در قالب
نه آن مرغی ست جان کو باز سوی آشیان آید
به رسم بندگی بپذیر، خسرو را، چه کم گردد؟
به سلک بندگانت گر غلامی رایگان آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.