هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر درد و رنج عاشقی است که از بی‌توجهی معشوق رنج می‌برد. شاعر از نگاه خواب‌آلود معشوق، بی‌صبری عاشقان، دیوانگی ناشی از عشق، و رنج‌های شب‌های دوری سخن می‌گوید. همچنین، او از سوختن دل و ناخشنودی جان خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که از روی خورشیدگونه‌اش ناز نکند، زیرا زیبایی زودگذر است. در نهایت، شاعر معشوق را به خاطر بسته‌بودن چشم‌هایش بر روی خود می‌بخشد، چرا که آه او دنیا را پر از دود می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۴۴۱

هنوزت ناز گرد چشم خواب آلود می گردد
هنوز از تو شکیب عاشقان نابود می گردد

چرا دیوانگی نارد مرا در گرد کوی او؟
که در هر گوشه چندین جان ناخشنود می گردد

به صد جان بنده ام آن غمزه را با آنکه می دانم
که مرگم گرد آن پیکان زهر آلود می گردد

چه پرسی حال شبهای کسی کش چون تو غمخواری
همه شب از درون جان غم فرسود می گردد

جگر می سوزدم، جانا، مشو ناخوش ز بوی من
اگر در گرد دامان تو بوی عود می گردد

مناز از روی چون خورشید خود چندین، چو می دانی
که روز حسن را سایه بغایت زود می گردد

تو معذوری، اگر در روی خسرو چشم نگشائی
چنین کز آه او هر دم چهان پر دود می گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.