هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق نافرجام، رنج و اندوه عمیق، و احساسات آشفته سخن می‌گوید. شاعر از درد عشق، بی‌خوابی، و آرزوی رهایی از رنج‌های درونی می‌نویسد. همچنین، اشاره‌ای به داستان فرهاد و شیرین دارد که نمادی از عشق پررنج و فداکاری است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به رنج و اندوه ممکن است برای نوجوانان کم‌تجربه سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۵۰

اگر آن جادوی خونخواره نرگس در فسون آرد
با آسوده را کز دست بیخوابی زبون آرد

مرا باری برآمد جان ازین جان درون مانده
کسی باشد که دل بشکافد و او را برون آرد

گله از باد می کردم که نارد زو به جز گردی
به دیده آرزومندم که آن دولت کنون آرد

ز بس دلها که ماند آویخته در زلف مشکینش
گهی زو بوی مشک آرد صبا، گه بوی خون آرد

مرا گویند سودا و جنون آرد رخ نیکو
به جان درمانده ام، ای کاش، سودا و جنون آرد

ز بهر آزمودن را چنان دیدم، سزد آن دم
مبادا هیچ دشمن را دل اندر آزمون آرد

نمودی سیرم و کشتی، ولی از تشنگی مرده
به یکبار آنچنان بد شربتی را تاب چون آرد

به جای جوی شیر از چشم خسرو جوی خون آید
چو فرهاد ار ز خانه رو به کوه بیستون آرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.