هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از مولانا بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و هستی است. شاعر از پروانه‌هایی سخن می‌گوید که به دور شمع جمع می‌شوند و خود را فدا می‌کنند، نمادی از عاشقانی که در راه عشق جان می‌بازند. همچنین، شاعر از ناامیدی‌ها و جفاهای معشوق می‌نالد و در نهایت، به آرزوی وصال و فداکاری در راه عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری و جفای معشوق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۷۳

شمع من اگر یک شب از خانه برون آید
از هر طرفی صد جان پروانه برون آید

صد جامه قبا گردد از هر طرفی، چون او
کژ کرده کلاه از سر مستانه برون آید

من بی خبر و طفلان سنگی به کف از هر سو
شسته به کمین تا کی دیوانه برون آید

فریاد که از یاری عمری به جفا باشم
چون گاه وفا باشد بیگانه برون آید

هر روز بری جویم از بخت، محال است این
خوشه ز پی شش ماه از دانه برون آید

گر وجه قرار من هست از رخ تو مردن
وه کز خط تو ناگه پروانه برون آید

در کشتن خود یارم، من از تو چه غم دارم؟
گر جان ز پی خسرو خصمانه برون آید
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.