هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه‌ای است که شاعر از هجران و فراق یار متحمل شده است. او از غم و اندوه ناشی از دوری معشوق می‌نالد و از جور و جفای او شکایت می‌کند. شاعر احساس می‌کند که دلش در طلب وصال معشوق بی‌قرار است و هیچ راه رهایی از این درد ندارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعات عاشقانه‌ای است که با درد و رنج همراه است و ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. درک کامل احساسات و مضامین عمیق شعر نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۸۴

تا غمزه خون ریز تو قصد دل ما کرد
بیچاره دلم را هدف تیر بلا کرد

در خواب نبیند رخ آرام دگر بار
هر دل که طمع در طلب وصل شما کرد

چون نیست دلم را ز غمت روی رهایی
دل مصلحت خویش به روی تو رها کرد

چندین چه کنی جور و جفا بر من مسکین؟
با یار وفادار کسی جور و جفا کرد؟

هرگز به جهان نیک ندیده ست و نبیند
آن کس که مرا دور چنین از تو جدا کرد

دیروز چو من شکر وصال تو نگفتم
امروز مرا سوز فراق تو سزا کرد

با جان و دل خسرو بیچاره و مسکین
هجران تو، ای دوست، چه گویم که چها کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.