هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از دیوان حافظ بیانگر درد و رنج عاشق در فراق معشوق است. شاعر از سرگشتگی، دیوانگی و بیقراری خود در عشق می‌گوید و از نگاه معشوق و خیال او به عنوان عامل اصلی این حالات یاد می‌کند. در نهایت، شاعر اشاره می‌کند که غم عشق، آرامش قبلی او را برهم زده و او را به سرای دیگری کشانده است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۴۸۵

زلفین تو سرگشته چو باد سحرم کرد
خاک سر کویت چو صبا دربدرم کرد

من خود ز تو دیوانه مطلق شده بودم
زنجیر سر زلف تو دیوانه ترم کرد

گفتم به من افگن نظری، چشم ببستی
تا چشم خوشت بسته آن یک نظرم کرد

اندر نظرم داشت خیال تو و اشکم
سر تا قدم آلوده خون جگرم کرد

بفروخت مرا بر کف اندیشه خیالت
من اینقدر ارزم که خیال تو کرم کرد

آسوده دلی داشتم و بی خبر از عشق
ناگاه در آمد غم تو بیخبرم کرد

خسرو طلب وصل تو می کرد که هجرت
زین جای حوالت به سرای دگرم کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.