هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از دل‌بستگی و عشق عمیق خود به معشوق سخن می‌گوید. او از رنج‌ها و فداکاری‌هایش در راه عشق می‌گوید و اینکه چگونه تمام وجودش را به پای معشوق ریخته است. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند فنا و بقا دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۴۹۹

دل رفت به سوی تو، همان سوی که شد ماند
جان کرد به ره حمله و آن نیز برون ماند

از کوی تو باز آمد و بر آتش دل سوخت
هر نامه صبری که ازین پیش دلم خواند

اندر دلم این بود که بگذشت همه عمر
وین دیده نثاری به ته پای تو افشاند

آب از جگرم خورد و برم نیز جگر داد
بالات نهالی که در آب و گل ما شاند

پرسند عزیزان و نخوانم بر خود، ازانک
کس بر جگر سوخته مهمان نتوان ماند

آن یار به دل در شد و تن خدمت او کرد
بستند در دل، خرد و هوش برون ماند

کردیم بحل نرگس بازنده او را
خسرو همه هستی که به یک داد لبش خواند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.