۲۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰۵

ترسم که از اطراف جهان دود برآید
گر آه من از جان غم اندود برآید

بر بوی تو آتش زده ام مجمره دل
از وی چه عجب، گر نفس عود برآید

آتشکده دل بر ما، چند بپوشم
شک نیست که از آتش ما دود برآید

دل خود چه متاع است که از ما طلبد دوست؟
حقا که اگر جان طلبد زود برآید

هر دل که ندارد خبر از حسن ایازی
شرط است که گرد دل محمود برآید

بعد من اگر گوش نهی بر سر خاکم
از خاک همه نغمه داود برآید

خسرو نتواند که کند فکر وصالت
کاری ست که با طالع مسعود برآید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.