۲۲۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲۰

جان تشنگی از شربت عناب تو دارد
دلبستگی از سنبل پرتاب تو دارد

شبها همه بیدار بود مردم چشمم
تا چشم بر آن نرگس پر خواب تو دارد

چون دفتر گل باز کند مرغ سحر خوان
شرح شکن طره پرتاب تو دارد

مسکین چه کند بر گل صد برگ نیازی؟
گر دست دگر نی همه از ناب تو دارد

در عشق نماز آنکه درو نیست نیازی
سر بر خط ابروی چو محراب تو دارد

خورشید جهانتابی و من ذره خاکی
هر ذره سرگشته کجا تاب تو دارد؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.