هوش مصنوعی: این شعر از ماه رمضان و عید فطر سخن می‌گوید و با تصاویر شاعرانه‌ای مانند ماه، هلال عید، و طبیعت، احساسات شاعر را در مورد گذر زمان و جدایی بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به عشق و فراق (مانند مجنون و لیلی) و مفاهیم عرفانی مانند نماز و محراب دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به فراق و اندوه نیاز به درک بالاتری از احساسات انسانی دارد.

شمارهٔ ۵۴۵

چو ماه روزه از اوج سما شد
ز نور روزه دوران بی ضیا شد

بر ابروی هلال عید بنگر
هلال ابروم از من جدا شد

ازان آبی که بگذشت از سر خم
پیاله با صراحی آشنا شد

مرا کاب دو چشم از سرگذشته ست
عجب بنگر که گل باد صبا شد

گلش را سبزه نارسته گیا رست
چنان مردم مگر مردم گیا شد

ازان محراب ابرو یاد کردم
نمازی چند نیز از من قضا شد

مگر مجنون شناسد، حال من چیست؟
که در هجران لیلی مبتلا شد

همه گل می دمد از دیده در چشم
خیال روی او ما را بلا شد

در آب دیده سرگردان چه مانده ست؟
مگر سنگین دل من آشنا شد

دو چشم خسرو از باریدن در
کف شاهنشه باران عطا شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.