هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غزلگونه است که در آن شاعر از عشق و وصال سخن میگوید و از درد فراق و ناامیدی مینالد. او از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر حال خود میگوید و افسوس میخورد که چرا معشوق با اوست. همچنین، شاعر از بیقراری و ملالت ناشی از عشق سخن میگوید و بیان میکند که حتی خواب هم آرامش را به او بازنمیگرداند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً از نوجوانی به بعد شکل میگیرد.
شمارهٔ ۵۸۷
خطی که قرین حال باشد
شک نیست که بی مثال باشد
سروی که به قامت تو ماند
در قامت اعتدال باشد
آندم که تو شرح حال گویی
دانی که مرا چه حال باشد؟
افسوس بود که چون تویی را
با همچو منی وصال باشد
آن را که به یاد تست مشغول
از هر دو جهان ملال باشد
هرگز نکنم خیال خوابی
تا در سرم آن خیال باشد
دیگر نکند نشاط و پرواز
مرغی که شکسته بال باشد
گویند که بنده می نوازی
خسرو به صف نعال باشد
شک نیست که بی مثال باشد
سروی که به قامت تو ماند
در قامت اعتدال باشد
آندم که تو شرح حال گویی
دانی که مرا چه حال باشد؟
افسوس بود که چون تویی را
با همچو منی وصال باشد
آن را که به یاد تست مشغول
از هر دو جهان ملال باشد
هرگز نکنم خیال خوابی
تا در سرم آن خیال باشد
دیگر نکند نشاط و پرواز
مرغی که شکسته بال باشد
گویند که بنده می نوازی
خسرو به صف نعال باشد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.