هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مفاهیمی مانند عشق، رهایی، مستی معنوی و تسلیم در برابر عشق الهی سخن می‌گوید. شاعر از غم و شادی، توبه و شکستن آن، و نیاز به مستی و بی‌خودی برای رسیدن به حقیقت یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مستی و بی‌خودی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۸۹

آن را غم تو یار باشد
با خوش دلیش چکار باشد؟

صوفی چو شکست توبه، ساقی
مگذار که هوشیار باشد

مستی که سبو کشد، مپندار
کورا قدم استوار باشد

می حاجت نیست مستیم را
در چشم تو تا خمار باشد

جان دادم و داغ عشق بردم
کانجا ز تو یادگار باشد

معذور بود ز ناله بلبل
جایی که گل و بهار باشد

شک نیست که نشتری چشیده ست
جنگی که فغانش زار باشد

مرهم چو نمی پذیرد این دل
بگذار که تا فگار باشد

خسرو به غلامیت عزیز است
گر خوار کنیش، خوار باشد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.