هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد و رنج عاشقانه، ناامیدی و اندوه ناشی از عشق نافرجام را بیان می‌کند. شاعر از دوری معشوق، رنج‌های روحی و عاطفی، و بی‌عدالتی روزگار شکایت دارد. تصاویری مانند سوختن دل، غارت وجود، و اشک‌های خونین به کار رفته‌اند تا عمق درد و اندوه را نشان دهند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و بیان درد و رنج است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید، درک کامل آن را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

شمارهٔ ۶۲۰

چند ز دور بینمت، وه که دلم کباب شد
چند ز غصه خون خورم، وای که خونم آب شد

شورش بخت هست خود، خنده نمی زنی دگر
چند هنوزت این نمک، چون جگرم کباب شد

دی که کله نهاده کژ، مست و خراب می شدی
در نظر که آمدی، خانه من خراب شد

سوخته بود دل ز تو حسن رخ تو شد فزون
سوخته تر شود کنون، چون مهت آفتاب شد

رخت وجود من همه غارت فتنه گشت تا
هندوی طره توام رهزن خورد و خواب شد

گر غم خویش گویمت، خشم کنی، چه حیله، چون؟
قصه من ز روز بد در خور این جواب شد

خسرو خسته درد خود گفت شبی به مجلسی
دیده روشنان همه غرقه به خون ناب شد
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.