هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عشق، درد فراق، و ویرانی ناشی از عشق سخن می‌گوید. شاعر از یادآوری خاطرات گذشته، رنج‌های عشق، و فنا شدن در راه معشوق می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند فتنه، فداکاری، و بی‌پناهی در عشق اشاره می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و فنا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۶۵۲

دوش بوی گل مرا از آشنایی یاد داد
جان گریبان پاره کرد و خویش را بر باد داد

ترسم از پرده برون افتم چو گل، کاین باد صبح
زان گلستانها که روزی با تو بودم یاد داد

جز خرابی نامد اندر جانم از بنیاد عشق
گر چه هر دم دیده خون تو درین بنیاد داد

پیش ازین اباد بود این دل که مستی در رسید
وین صلای صوفیان در خانه آباد داد

مشنو، ای حاکم، ز ما دعوی خون بر یار خویش
کشتگان عشقبازی را نشاید داد داد

چون نوازد خوبرو آنگه کشد، خود فتنه بود
ساغر شیری که شیرین بر کف فرهاد داد

من نشسته هر دم و از دیده خون پیش افتدم
بین دل خون گشته خسروا را چه پیش افتاد داد؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.