هوش مصنوعی:
این شعر از درد هجران، رنج سفر و عشق نافرجام سخن میگوید. شاعر از فراق یار و تأثیر آن بر روح و جان خود مینالد و از سیل اشکها و دلتنگیهایش میگوید. او همچنین به ناکامی در عشق و تلاش بیثمر برای جلب توجه معشوق اشاره میکند و در پایان، از گذرا بودن عمر و پیامدهای آن در روز قیامت سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران، محنت و مرگ ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۶۵۶
در شب هجران که روزی هیچ دشمن را مباد
می رود عمر عزیزم چون سر زلفت به یاد
محنت هجران و رنج راه و تشویش سفر
این همه گویی نصیب جان مهجورم فتاد
سیل خون دل که از اینگونه آید سوی چشم
دم به دم بر آب خواهد رفت مردم زین سواد
تا ز خط جام می فهم معانی کرده ام
هر چه خواندم پیش استاد طریقت شد ز یاد
ترک چشمش ریخت خون ما به شوخی، وز لبش
خونبها جستیم از وی، خونبها بر هم نهاد
در غمت گر رفت خسرو از جهان، عمر تو باد
لیک خواهد خواست روز محشر از دست تو داد
می رود عمر عزیزم چون سر زلفت به یاد
محنت هجران و رنج راه و تشویش سفر
این همه گویی نصیب جان مهجورم فتاد
سیل خون دل که از اینگونه آید سوی چشم
دم به دم بر آب خواهد رفت مردم زین سواد
تا ز خط جام می فهم معانی کرده ام
هر چه خواندم پیش استاد طریقت شد ز یاد
ترک چشمش ریخت خون ما به شوخی، وز لبش
خونبها جستیم از وی، خونبها بر هم نهاد
در غمت گر رفت خسرو از جهان، عمر تو باد
لیک خواهد خواست روز محشر از دست تو داد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.