هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از فرخی سیستانی، به زیبایی احساسات عمیق عاشقانه و فداکاری در راه معشوق را بیان می‌کند. شاعر از قربانی کردن جان در راه جانان، شادی عید و غم هجران، و زیبایی‌های معشوق سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند چشمه حیوان و قربانی کردن نفس دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند قربانی کردن و غم هجران نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارد.

شمارهٔ ۶۷۹

فرخ آن عیدی که جان قربانی جانان بود
خرم آن جانی که پیش نیکوان قربان بود

چون نگوید نازنین من مبارک باد عید
جان شکر ریزی کند، دیده گلاب افشان بود

بذله گوی و عشوه ساز و شوخ چشم و غمزه زن
خوبرویی کاین چنین باشد بلای جان بود

آب چشمم روز عید از آستانش بازداشت
باز دارد از صلا عیدی که در باران بود

جان دهد، جانا، دهانت هر که را شربت دهد
اینچنین شربت نباشد، چشمه حیوان بود

بهر شادی صورت میمون تو هر روز نیست
عید تا سالی، چه غم باشد، اگر قربان بود

رو به گاه تیغ راندن سوی قربانی مدار
تا مگر جان دادن آن بیچاره را آسان بود

دوستان از صحبت ما، گر چه آزاد آمدند
تا زید خسرو، غلام و بنده ایشان بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.