هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق سوزان و درد مشتاقی سخن می‌گوید که با تصاویری مانند غمزه‌های تیز، باد کوی معشوق، و داغ‌های سیاه بر آستان، احساسات عمیق و رنج‌های عاشق را به تصویر می‌کشد. شاعر از مرگ و جان دادن در راه عشق می‌گوید و اشاره می‌کند که تنها کسانی که به آه و فغان عاشق گوش می‌دهند، می‌توانند درد او را درک کنند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'داغ سیه' و 'کشته تو' ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۶۸۸

آن که دل برد و ز غمزه چون سنانش می نهد
عشق جانم می شکافد، در میانش می نهد

باد کز کویش وزد، مشتاق را بندد همی
هم به زنجیری که بر اشک روانش می نهد

می نهم بر آستانش چشم و می میرم ز شرم
دیده کاین داغ سیه بر آستانش می نهد

درد مشتاق، ای به خواب ناز، کی دانی تو شرح؟
داند آن کو گوش بر آه و فغانش می نهد

حرف ناخن پیش سینه قصه دل می نوشت
زانکه چشمش مهر حسرت بر دهانش می نهد

کشته تو کعبتین آساست، بس کز نقش حال
نقطه نقطه داغها بر استخوانش می نهد

جان خسرو، عشق اگر چه مردن و جان دادن است
زنده دل را پرس کو بهتر ز جانش می نهد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.