هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وفاداری سخن می‌گوید، از امیدها و عهدهایی که شکسته شده‌اند، و از رنج‌های عاشقانه می‌نالد. او معشوق را ستایش می‌کند و از زیبایی‌ها و نیکی‌هایش یاد می‌کند. در پایان، شاعر آرزو می‌کند که معشوق به او توجه کند و دردهایش را تسکین بخشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و گاهی دردناک است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۱۱

ای که عمر از پی سودای تو دادیم به باد
یاد می دار که از مات نمی آید یاد

عهدها بستی و می داشتم امید وفا
ای امید من و عهد تو سراسر همه یاد

هر چه دارند ز آیین نکویی خوبان
همه داری و بدان چشم بدانت مرساد

ماجرای دل گمگشته بی نام و نشان
هر که را باز نمودیم نشانی به تو داد

آفرین بر سر آن دست کزان خواهد یافت
گره کار من از بند قبای تو گشاد

گر نبردی ز سر گیسوی مشکین تو بوی
محنت آن همه غم از چه کشیدی شمشاد

کام خسرو بده، ای خسرو خوبان که شده ست
لعل جان بخش تو شیرین و دل او فرهاد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.