هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر به زیبایی معشوق و عشق به او می‌پردازد. او از وفاداری به معشوق، جذابیت بی‌نظیر او و تأثیر عمیق این عشق بر زندگی خود سخن می‌گوید. همچنین، شاعر از دوری از معشوق و آرزوی وصال او ابراز ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۲۳

مرد صاحب نظر از کوی تو آسان نرود
هر که راجان بود، از خدمت جانان نرود

آنکه در عشق رخت لاف هواداری زد
به جفا از درت، ای خسرو خوبان، نرود

از خیال من سودا زده اندر ره عمر
یک نفس صورت آن سرو خرامان نرود

کار حسن تو رسیده ست به جایی که سزد
که به عهدت سخن از یوسف کنعان نرود

با خضر ذکر لب لعل تو می باید گفت
تا دگر در طلب چشمه حیوان نرود

باغبان از رخ زیبای تو بیند، دیگر
از پی چیدن گل سوی گلستان نرود

با وصال تو ندارم سر بستان و بهشت
هر که را باغچه ای هست، به بستان نرود

خسرو خسته که مانده ست به دهلی در بند
آه، اگر زو خبری سوی خراسان نرود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.