هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از درد عشق و جفای معشوق سخن می‌گوید. او از تحمل رنج‌های عشق، ناامیدی، و احساس تنهایی می‌نویسد و با استفاده از استعاره‌های طبیعی مانند گل، بلبل، و خزان، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۷۲۵

چه کند دل که جفای تو تحمل کند
که اگر جان طلبی، بنده تامل نکند

واجب است ار دهن غنچه بدوزند به خار
تا در ایام جمالت سخن گل نکند

هر که را چشم به رخسار گلی سرخ شده است
شاید ار عیب سیه رویی بلبل نکند

کوه غم گشتم و آن می کشم از هر مویت
که سر مویی از ان گونه تحمل نکند

دم به دم سوخت اسیری که شکیبا نبود
در به در گشت اسیری که توکل نکند

زین دم سرد حذر تا نکند آن بر تو
که دم باد خزان با گل و سنبل نکند

نگذرد خیل خیال تو به چشم من، اگر
دیده بر آب ز سنگین تن من پل نکند

کار خسرو بشد از دست، تو دانی، گفتم
تا خیال تو درین کار تغافل نکند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.