هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق نافرجام و درد دل عاشق سخن میگوید. شاعر از بیوفایی معشوق، رنجهای عشق و تأثیرات روحی آن بر خود مینالد. در این شعر، از تشبیهات و استعارههای مختلفی مانند خون دل، جگر سوخته، و زلف مجنونکننده استفاده شده است تا عمق رنج و عشق شاعر را نشان دهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تشبیهات و استعارهها (مانند خون دل و جگر سوخته) ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۷۲۶
لب خونخوار تو جز خون دل افزون نکند
چشم تو جز جگر سوختگان خون نکند
ماه روی چو تو در مهر نمی افزاید
کم ازان کاین ستم و جور بر افزون نکند
چون رسد غارت ترکان خیالت، عاشق
نقد جان را چه کند کز دل بیرون نکند
سخن تلخ تو چون زهر کند در دل کار
طرفه کاری که درین زهر کس افسون نکند
دست ازان دارم بر خود که نهم پای به هوش
تا مرا سلسله زلف تو مجنون نکند
مردمان چشم ملامت سوی من داشته اند
مردمی کی کند، از چشم تو اکنون نکند
چند با خسرو سرگشته چو گردون گردی
برنگردی، ز وی، اندیشه گردون نکند
چشم تو جز جگر سوختگان خون نکند
ماه روی چو تو در مهر نمی افزاید
کم ازان کاین ستم و جور بر افزون نکند
چون رسد غارت ترکان خیالت، عاشق
نقد جان را چه کند کز دل بیرون نکند
سخن تلخ تو چون زهر کند در دل کار
طرفه کاری که درین زهر کس افسون نکند
دست ازان دارم بر خود که نهم پای به هوش
تا مرا سلسله زلف تو مجنون نکند
مردمان چشم ملامت سوی من داشته اند
مردمی کی کند، از چشم تو اکنون نکند
چند با خسرو سرگشته چو گردون گردی
برنگردی، ز وی، اندیشه گردون نکند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.