هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر غم و اندوه ناشی از فراق و انتظار بازگشت عزیزی است. شاعر از روزی می‌گوید که فتنه‌ای قدیمی بازگردد، اما نه به شکلی که رفته است. او از قیامت می‌خواهد زودتر بیاید تا شاید بازگشتی اتفاق افتد، و از صبا می‌خواهد غباری از آن کوی بیاورد تا شاید دلش آرام گیرد. شاعر به تنهایی سرو در باغ اشاره می‌کند و امیدوار است با دعا، بازگشتی صورت گیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند انتظار برای قیامت یا فراق طولانی‌مدت نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷۳۵

باشد آن روز که آن فتنه به ما باز آید
لیک از آنگونه که او رفت، کجا باز آید؟

رفت و باز آمدنش تا به قیامت نبود
ای قیامت، تو بیا زود که تا باز آید

ای صبا، از سر آن کوی غباری به من آر
مگر این دل که ز جا رفت به جا باز آید!

یارب، این سرو در آن باغ نه تنها مانده ست
باز پرسم خبر از باد صبا، باز آید

چند روز است کزین سو گذری می نکند
باز گویید، مگر جانب ما باز آید!

خسروا، رفتن او نه ز پیش آمدن است
به دعا ساز، خدایا، به دعا باز آید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.