هوش مصنوعی: شاعر در این متن از مواجهه ناگهانی با معشوقه‌ای زیبا و جذاب سخن می‌گوید که باعث دل‌بستگی و سپس فراق و جفا شده است. او از درد فراق و نا وفایی معشوق شکایت می‌کند و در نهایت به مخاطب (شاید پادشاه) توصیه می‌کند که صبر پیشه کند، چرا که چنین رویدادهایی تنها برای او پیش نیامده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند جفا و فراق نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۷۳۹

از کجا در رهم آن شوخ بلا پیش آمد؟
چه بلا بود ندانم، ز کجا پیش آمد؟

سوی صحرا به تماشای چمن می رفتم
دلبری، سر و قدی، ماه لقا پیش آمد

آنچه من دیدم و من می کشم از جور فراق
که شنیده ست و که دیده ست و که را پیش آمد

آن بت از مهر نخستین به وفا دل می برد
آنکه دل برد ز ما پس به جفا پیش آمد

خسروا، خون خور و دم در کش و صبری پیش آر
که چنین واقعه تنها نه ترا پیش آمد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.