هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و دیوانگی سخن میگوید، جایی که عقل و صبر کنار میروند و دل درویش تسلیم احساسات میشود. شاعر از غمزههای معشوق و رنجهای عشق مینالد و در نهایت به زیبایی و جذابیت معشوق اعتراف میکند.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین برخی از اصطلاحات و مفاهیم به درک بالاتری از ادبیات و عشق نیاز دارند.
شمارهٔ ۷۴۰
باز عشق آمد و دیوانگیم پیش آمد
بر دلم از مژه غمزه زنی نیش آمد
خرد و صبر سر خویش گرفتند و شدند
هر چه آمد ز برای دل درویش آمد
دی به نظاره او رفت رهی بر سر راه
یک نظر دید، چو باز آمد، بی خویش آمد
گفتم، ای دل، مرو آنجا که گرفتار شوی
عاقبت رفتی و آن گفت منت پیش آمد
برده بودم ز جفاهای فلک جان، لیکن
چه کنم، ناز تو، جانا، قدری بیش آمد
چشم من می پرد امروز، کرا خواهد دید؟
مگر آن کافر ناوک زن بدکیش آمد
خسروا، عشق همی باز و به خوبان می زی
عقل بگذار که او عاقبت اندیش آمد
بر دلم از مژه غمزه زنی نیش آمد
خرد و صبر سر خویش گرفتند و شدند
هر چه آمد ز برای دل درویش آمد
دی به نظاره او رفت رهی بر سر راه
یک نظر دید، چو باز آمد، بی خویش آمد
گفتم، ای دل، مرو آنجا که گرفتار شوی
عاقبت رفتی و آن گفت منت پیش آمد
برده بودم ز جفاهای فلک جان، لیکن
چه کنم، ناز تو، جانا، قدری بیش آمد
چشم من می پرد امروز، کرا خواهد دید؟
مگر آن کافر ناوک زن بدکیش آمد
خسروا، عشق همی باز و به خوبان می زی
عقل بگذار که او عاقبت اندیش آمد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.