هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به توصیف حالات عاشق و معشوق می‌پردازد. شاعر از چشمان گردنده معشوق، زلف پیچان او، و تأثیرات عمیق عشق بر جان خود سخن می‌گوید. همچنین، از مفاهیمی مانند فتنه، شب، و خیال معشوق برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. در پایان، شاعر به ناپایداری دنیا و ارزش دم نقد اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۷۵۲

چشم گردنده او با همه کس می گردد
چون رسد دور به من، خود به هوس می گردد

زلف کژباز تو بابنده به صد بوالعجبی
پیش می آید هر لحظه و پس می گردد

از پی آنکه بگیرد سگ شبگرد مرا
فتنه اندر سر زلف چو عسس می گردد

جان که پیرامن خال سیهت می بیند
عنکبوتی ست که بر گرد مگس می گردد

شام تا صبح خیال تو بگردد در چشم
کس نگوید که درین خانه چه کس می گردد؟

دم نقد از لب تو باد به دست است مرا
کز نفس می زید و نیم نفس می گردد

خسروا، چون تو گلی را چه کند، آنکه بر غم
همه چون باد به دنباله خس می گردد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.