هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و ارادت شاعر به معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند. او از خاک درگاه معشوق به عنوان چیزی که نورانی‌کننده است یاد می‌کند و از روح معشوق به عنوان روحی معطر سخن می‌گوید. شاعر همچنین از رنج‌های عشق و فداکاری‌های خود می‌گوید و بیان می‌کند که حتی اگر جانش را نیز در راه معشوق بدهد، باز هم خوشحال خواهد بود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۷۵۳

ای که از خاک درت دیده منور گردد
وصف روحت چو کنم، روح معطر گردد

دیده در زیر قدمهات نمی گرید، از آن
که مبادا کف پای تو به خون تر گردد

گوش بگرفت، چو بشنید رقیبت سخنم
گوش ابلیس چو قرآن شنود کر گردد

ناوکی بر دل ریشم فگن، ای دیده من
تا بود ریش درونم به برون سر گردد

ای بسا جان به سر کوی تو شد خون و هنوز
می رود تا به سر کوی تو محشر گردد

سازمش خون و به پیش سگت اندازم، اگر
بی جراحت ز سر کوی تو دل برگردد

اشک خسرو همه از خون جگر ساخته است
از قدمهات چو ریزم، همه گوهر گردد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.