۲۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۵۷

من به یار خود و اغیار به خود می پیچد
مست در عشرت و هشیار به خود می پیچد

موی پیچیده بود گرد میانش دائم
عجبی نیست، بلی، مار به خود می پیچد

سر ز تاب رخت از زلف تو پیچیده، عجب
زانکه مو از اثر نار به خود می پیچد

هر سری از قدمت دور فتاد از سر درد
در تگاپوی چو دستار به خود می پیچد

من لبت می گزم و چشم تو در خشم، بلی
بوی حلواست که بیمار به خود می پیچد

فاش دین لبت از زلف چلیپای تو شد
زانکه از موی تو زنار به خود می پیچد

صفت موی تو خسرو چو به طومار نوشت
سبب آن است که طومار به خود می پیچد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.