هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دیوانگی ناشی از آن سخن می‌گوید. او به یاد شب‌هایی می‌افتد که معشوقش او را با افسانه‌های خود به خواب می‌برد و حالا چشم‌هایش از گریه خراب شده است. شاعر از درد فراق و بیگانگی از جان خود می‌نالد و از معشوقی می‌گوید که او را دیوانه کرده است. در نهایت، او از دل‌های شکسته و بت‌خانه‌ای سخن می‌گوید که قبله‌گاهش شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷۷۶

باز یاد آن شبم دیوانه کرد
کان پسر با من به خواب افسانه کرد

شد خراب این دیده و سلطان حسن
از کجا منزل درین ویرانه کرد؟

کم مبادش مویی، ار چه زلف را
بهر آزار دل من شانه کرد

شمع مهمان داشت چون پروانه را
مرغ بریانش هم از پروانه کرد

جان من آن آشنا، گویی تویی
کو مرا از جان خود بیگانه کرد

من نمی دانم که چون باشد پری
شکل تو باری مرا دیوانه کرد

از دل خسرو چه پرسی حال، کو
قبله را در کار این بتخانه کرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.