هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حضور معشوق و تأثیر عمیق او بر شاعر سخن می‌گوید. شاعر از بوی خوش، زیبایی و جذبه‌های معشوق می‌گوید که حتی بادِ زلفش باعث رشک می‌شود. همچنین، شاعر با اشاره به یوسف و فرهاد، از عشق و فداکاری در راه معشوق سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اشارات ادبی مانند یوسف و فرهاد نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۸۲۳

هر بار کان پریوش در کوی من در آید
بیهوشیی ز رویش در مرد و زن در آید

من در درون خانه دانم که آمد آن مه
کز هر طرف به خانه بوی سمن در آید

رشک آیدم ز بادی کاید به گرد زلفش
ور خود غبار باشد در چشم من در آید

یوسف رخا ز چشمم دامن کشان گذر کن
تا دیده را نسیمی زان پیرهن در آید

شمعی و می بسوزم پیش رخ تو، آری
پروانه بهر مردن گرد لگن در آید

بنشین که یک زمانی تنگت به بر در آرم
تا جان رفته از تن بازم به تن در آید

فرهاد گشت خسرو، بگشای لب که ناگه
شیری ز جوی شیرین بر کوهکن در آید
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.