هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعاتی مانند عشق الهی، تقدیر، و مفاهیم فلسفی می‌پردازد. شاعر از عشق به معشوق (که می‌تواند معشوق زمینی یا الهی باشد) سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند بخشش، قناعت، و سرنوشت اشاره می‌کند. همچنین، در ابیاتی به نکوهش صوفیان و اشاره به مفاهیم گناه و پاداش اخروی پرداخته شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی اشارات مانند گناه، دوزخ، و هلاکت ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۸۴۹

دل جز ترا به سینه درون جایگه نداد
وین مملکت زمانه به خورشید و مه نداد

آبش مباد ریخته، هر چند زان زنخ
صد تشنه را بکشت که آبی ز چه نداد

صوفی که خاک نیست سرش در ره بتان
گفتش به سر زنید که پیرش کله نداد

دیدن به خواب هست گنه، لیک دوزخی ست
آن کس که در جمال تو داد گنه نداد

شرمنده از هلاکت خسرو مشو، چه شد
یک جانت بیش داد، سه و چار و ده نداد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.