هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر درد فراق و اشتیاق دیدار معشوق است. شاعر از عشق بیپایان و سوزناک خود میگوید که با وجود رنجها، پایان نمیپذیرد. او از بیقراری و بیتابی خود در فراق یار سخن میگوید و اشاره میکند که حتی دیدن معشوق از دور نیز تشنگی او را فرونمینشاند. در پایان، شاعر به خسرو (معشوق) خطاب میکند و از ریا در زهد انتقاد میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند عشق سوزان و فراق ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.
شمارهٔ ۸۶۲
سودای دیدن تو ز دیدن نمی رود
عشق رخت به جور کشیدن نمی رود
می آیی و همی تپم از دور، چون کنم؟
کاین زار مانده جان، به تپیدن نمی رود
از وی چه کم شود، ز رخ ار جان دهد به خلق
حسن است خانه سوز، خریدن نمی رود
بیداریم بکشت وه، ای ساربان، خموش
کاین سوزم از فسانه شنیدن نمی رود
می بینمش ز دور، نیم سیر، چون کنم؟
چون تشنگی آب ز دیدن نمی رود
خسرو، تو لاف زهد به خلوت چه می زنی؟
کاین آرزو به گوشه خزیدن نمی رود
عشق رخت به جور کشیدن نمی رود
می آیی و همی تپم از دور، چون کنم؟
کاین زار مانده جان، به تپیدن نمی رود
از وی چه کم شود، ز رخ ار جان دهد به خلق
حسن است خانه سوز، خریدن نمی رود
بیداریم بکشت وه، ای ساربان، خموش
کاین سوزم از فسانه شنیدن نمی رود
می بینمش ز دور، نیم سیر، چون کنم؟
چون تشنگی آب ز دیدن نمی رود
خسرو، تو لاف زهد به خلوت چه می زنی؟
کاین آرزو به گوشه خزیدن نمی رود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.