هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عناصر طبیعت مانند نخل و بلبل برای بیان احساسات شاعر استفاده می‌کند. شاعر از عشق، رنج، و ناامیدی سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند شراب، دیوانگی، و سیاست نیز اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر به زندگی و مرگ و ارزش زمان می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و دیوانگی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۸۶۵

آن نخل تر که آب ز جوی جگر خورد
بیچاره بلبلی که از آن نخل برخورد

کشت شبت به دست نیاید، وه ای رقیب
جایی که پا گرفت، خدنگ سحر خورد

من بیخود اینچنین ز رخش گشتم، ای حریف
ورنه کسی شراب ز من بیشتر خورد؟

من کیستم که بر در تو پی سپر شوم؟
حاشا که خون من به چنان خاک در خورد

جان شد خراب هم به می اول و هنوز
دیوانه باش تا دو سه روزی دگر خورد

بهرمی مراد فراوان بود حریف
مرد آن بود که تیغ سیاست به سر خورد

ای پاسبان، ز خواب چه پرسی، ز عمر پرس
تا آنکه جاهل است غم خواب و خور خورد

خوش طوطیی ست خسرو مسکین به دام هجر
کز بخت خویش غصه به جای شکر خورد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.