هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به بیان تأثیرات عمیق عشق و زیبایی معشوق بر عاشق میپردازد. شاعر از شکستن توبهها، تسلیم عقل در برابر عشق، و میل به فراموشی در اثر درد فراق سخن میگوید. همچنین، از قدرت سحرآمیز معشوق و تأثیر آن بر روح و روان عاشق یاد میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، نیاز به درک و تجربهی کافی از زندگی و احساسات دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'مردن به تیغ تو' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۸۶۶
عشقت خبر ز عالم بیهوشی آورد
اهل صلاح را به قدح نوشی آورد
رخسار تو که توبه صد پارسا شکست
نزدیک شد که رو به سیه پوشی آورد
شوق تو شحنه ایست که سلطان عقل را
موی جبین گرفته به چاوشی آورد
مردن به تیغ تو چو به کوشش میسر است
مرده ست آنکه میل به کم کوشی آورد
گفتم که زان لب از پی دیوانه شربتی
گفت «این مفرحی ست که بیهوشی آورد»
من ناتوان ز یاد کسی گشتم، ای طبیب
آن دارویم بده که فراموشی آورد
خسرو، اگر فسون پری نیست در سرت
چشم از فسون بپوش که مدهوشی آورد
اهل صلاح را به قدح نوشی آورد
رخسار تو که توبه صد پارسا شکست
نزدیک شد که رو به سیه پوشی آورد
شوق تو شحنه ایست که سلطان عقل را
موی جبین گرفته به چاوشی آورد
مردن به تیغ تو چو به کوشش میسر است
مرده ست آنکه میل به کم کوشی آورد
گفتم که زان لب از پی دیوانه شربتی
گفت «این مفرحی ست که بیهوشی آورد»
من ناتوان ز یاد کسی گشتم، ای طبیب
آن دارویم بده که فراموشی آورد
خسرو، اگر فسون پری نیست در سرت
چشم از فسون بپوش که مدهوشی آورد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.