هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مضامین عشق، مستی، رنج و فداکاری سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند خون، مستی، زلف و دعا، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. همچنین، نگاهی انتقادی به زاهد و ریاکاری دارد و بر ارزش عشق و فداکاری تأکید می‌ورزد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر مانند خون و رنج ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۸۸۸

آن خون که گاه مستی از آن مست ما چکد
از زلف فتنه بارد و از جان بلا چکد

شوید چو رخ به صبح، کند غرقه خلق را
هر قطره ای که از رخ آن آشنا چکد

ای زاهد، از دعای بد ایمن مشو که شب
مستان دعا کنند، که خون از دعا چکد

جام لبت که محتشمان را حلال باد
زو جرعه ای چه باشد، اگر بر گدا چکد

مردم در این هوس که شبی سر نهم به پاش
زانگونه کاب چشم منش زیر پا چکد

خاک درت به چشم من، از گریه خون خورم
تا خود جزای چشم من آن توتیا چکد

محکم قبا مبند که دامن بگیردت
خون هزار دل که ز بند قبا چکد

شمشیر آبدار کشیدی بر اهل عشق
دولت بود که ضربی از آن سوی ما چکد

تو می روی و از پی خونریز خویشتن
خسرو دوان که تا خوی اسپت کجا چکد؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.