هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر درد فراق و اشتیاق به معشوق است. شاعر از آتش عشق، درد دوری، و میل به وصال سخن می‌گوید و از عناصری مانند آتش، آب، و خون برای توصیف حال درونی خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند غرقه شدن در خون یا آتش ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۹۰۷

به دیده و دل من دوست خانه می طلبد
چرا در آتش و آب آشیانه می طلبد؟

زبان بسوخت ز آه و ز بهر شرح فراق
لبم ز جان پر آتش زبانه می طلبد

دلم به سوی بتان میل می کند وانگاه
مزاج عافیتم در زمانه می طلبد

تنم که غرقه به خون شد ز آشنایی چشم
فتاده در دل دریا کرانه می طلبد

خیال دوست درین خانه پا بر آتش سوخت
کنون کز آب دو چشمم ترانه می طلبد

سواد دیده سپر ساختم که غمزه او
ز بهر تیر بلا را نشانه می طلبد

میان نازک او را ببر بگیرم تنگ
که از برای گسستن بهانه می طلبد

شده ست خسرو بی خویش در میانش گم
تنی چو موی که موی دو شانه می طلبد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.