هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد فراق و عشق سخن میگوید. او از یار خود که به کین برون آمده است میپرسد و از دل کافری که از دین خارج شده است شکایت میکند. شاعر از نالههای حزین خود میگوید و از دردهای کهنی که بر عاشق تازه شدهاند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'کفر' و 'دین' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.
شمارهٔ ۹۱۱
چه شد که یار بر آهنگ کین برون آمد؟
به خون کیست که آن نازنین برون آمد؟
خدای مهر مسلمانیش کند روزی
که باز کافر من از کمین برون آمد
چه آفت است که باز آن سوار پیدا کرد؟
کدام سرو ز بالای زین برون آمد؟
صدای لعل سمندش به خاکیان برسید
نفیر گمشدگان از زمین برون آمد
به شهر دی که در آمد برای دیده بد
هزار دست دعا ز آستین برون آمد
کلیسیای مغانم نشان دهید کجاست؟
که باز این دل کافر ز دین برون آمد
دکان ناز دو سه روز، جان من، برچین
که جان حسن فروشان چنین برون آمد
دلم ز پرده برون اوفتاد از پی چشم
چنان دلی چه کنم، چون چنین برون آمد
هزار درد کهن تازه کرد بر عاشق
ز بس که ناله خسرو حزین برون آمد
به خون کیست که آن نازنین برون آمد؟
خدای مهر مسلمانیش کند روزی
که باز کافر من از کمین برون آمد
چه آفت است که باز آن سوار پیدا کرد؟
کدام سرو ز بالای زین برون آمد؟
صدای لعل سمندش به خاکیان برسید
نفیر گمشدگان از زمین برون آمد
به شهر دی که در آمد برای دیده بد
هزار دست دعا ز آستین برون آمد
کلیسیای مغانم نشان دهید کجاست؟
که باز این دل کافر ز دین برون آمد
دکان ناز دو سه روز، جان من، برچین
که جان حسن فروشان چنین برون آمد
دلم ز پرده برون اوفتاد از پی چشم
چنان دلی چه کنم، چون چنین برون آمد
هزار درد کهن تازه کرد بر عاشق
ز بس که ناله خسرو حزین برون آمد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.