هوش مصنوعی: این شعر از حافظ بیانگر درد عشق و وفاداری است که با جفا و بی‌وفایی روبرو شده است. شاعر از یار خود شکایت دارد که به جای وفا، جفا می‌کند و از درد هجران می‌نالد. او تأکید می‌کند که تنها صحبت یار را می‌خواهد، اما یار به حرف دشمنان گوش می‌دهد. شاعر همچنین از مصاحبت با افراد ناجنس پرهیز می‌دهد و از آه دل خود به عنوان تهدیدی برای یار یاد می‌کند. در نهایت، او به روز وصل امیدوار است، هرچند که هجران سخت می‌گذرد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه، درد هجران، و شکایت از جفا است که برای درک کامل نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'آه دل' و 'درد هجران' ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۹۳۷

وفا ز یار جفاکار چون نمی آید
جفا ز یار وفادار هم نمی شاید

جفا چه باشد و نام وفا که باز برد؟
به حضرتی که دو عالم به هیچ برناید

مرا ز جمله جهان صحبت تو می باید
ترا ز خدمت من ذره ای نمی باید

به رغم خاطر من قول دشمنان کردی
چه طالعی ست مرا آه، تا چه پیش آید؟

منوش می به حریفان سفله طبع خسیس
که تا به وقت خمارت صداع نفزاید

به آبروی محبت که بی غرض بشنو
که از مصاحب ناجنس هیچ نگشاید

بترس از آه دل من که مبتلای توام
به سالها دگرت کی چو من به دست آید

به روز وصل تو دارد خبر، دل شادی
مرا دو دیده شب هجر خون بپالاید

اگر چه خلوت خسرو منور است، ولی
به جز حضور تواش هیچ در نمی باید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.