هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و بی‌پایان شاعر به معشوق است. شاعر تأکید می‌کند که عشق او هرگز از بین نمی‌رود و خیال معشوق همواره در نظرش حاضر است. او از دوری معشوق رنج می‌برد اما عشقش پایدار است. شاعر از معشوق می‌خواهد که با بوسه‌ای تشنگی او را برطرف کند و تأکید می‌کند که آرزویش تنها معشوق است. در پایان، شاعر جان خود را به شوق معشوق می‌بخشد و نشان می‌دهد که حاضر است در این راه پرخطر بمیرد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری و مرگ در راه عشق نیاز به بلوغ ذهنی دارد.

شمارهٔ ۹۶۷

عشق تو هرگزم ز سر نرود
وز دل این آرزو به در نرود

گر برآید ز دوریت صد سال
هم خیال تو از نظر نرود

کمترک خفت و خیز، تا خورشید
پیش بالای بام بر نرود

صبر من رفت، تا عدم برسید
گر بیایی تو پیشتر نرود

بوسه ای ده که تشنگی شراب
هرگز از شربت دگر نرود

آنکه او را لب تو بدخو کرد
آرزوی وی از شکر نرود

چه کنم در دلت نمی گنجم؟
زانکه در سنگ موی در نرود

گر سر از عشق می رود، گو رو
لیک باید که درد سر نرود

خسروا، جان به شوق بخش که مرد
اندرین راه پر خطر نرود
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.