۲۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۷۱

لاله پیش رخت کله بنهد
مشک تر زان خط سیه بنهد

غنچه در نوبت جوانی تو
سر نبیند، اگر کله بنهد

چشم نرگس که خویشتن بین است
دیده پیشت به خاک ره نهد

جزیه روی چون گلت هر سال
بوستان بر بهار گه بنهد

شب که آبستن است از خورشید
پیش صبح رخ تو زه بنهد

تو مرا کشتی و به گردن او
خون من کو ترا گنه بنهد

بوسه ها دزدد از لبت خسرو
وز برای رکاب شه بنهد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.