۲۲۸ بار خوانده شده
هر که دل با غم تو یار کند
تیغ را بر سر اختیار کند
هر کسی را محل کجا که قدم
در ره عشق استوار کند
چون تو برقع برافگنی، ایام
صحن آفاق پر نگار کند
ور به جولان در آری اشهب حسن
چشم خورشید پر غبار کند
کز وصال تو تا به صد فرسنگ
غم ز نزدیک من فرار کند
بس ز لعل تو بوسه ها دزدد
بر رکاب تو تا نثار کند
اندران آرزوست خسرو نیز
که شبی بر درت قرار کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
تیغ را بر سر اختیار کند
هر کسی را محل کجا که قدم
در ره عشق استوار کند
چون تو برقع برافگنی، ایام
صحن آفاق پر نگار کند
ور به جولان در آری اشهب حسن
چشم خورشید پر غبار کند
کز وصال تو تا به صد فرسنگ
غم ز نزدیک من فرار کند
بس ز لعل تو بوسه ها دزدد
بر رکاب تو تا نثار کند
اندران آرزوست خسرو نیز
که شبی بر درت قرار کند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.