۲۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۸۶

شیوه کان ترک ماهرو داند
قتل یاران مهرجو داند

گر دلم خون کند، وگر سوزد
من کیم، زان اوست، او داند

گل چه داند که درد بلبل چیست؟
او همین کار رنگ و بو داند

شاهد مست گاه سنگ انداز
سر درویش را سبو داند

هر که در عشق دیده را تر کرد
آب روی خود آب جو داند

چند گویی دلت که دزدیده ست؟
بنده چشم ترا نکو داند

بی زبان شد ز دیدنت خسرو
کاو همه کار گفتگو داند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.