هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و هجران سخن می‌گوید. او از درد دوری معشوق و بی‌وفایی‌های او شکایت دارد و بیان می‌کند که دلش به هیچ‌کس جز معشوق نمی‌گرود. همچنین، او از معشوق می‌خواهد که با نگاه‌های فریبنده‌اش او را نیازارد، چرا که دیگر توان تحمل هجران را ندارد.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند هجران و شکایت از بی‌وفایی نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 15 سال یافت می‌شود.

شمارهٔ ۱۰۰۳

بر آن است جانم که ناگه برآید
چو از بهر یک دیدنت می نپاید

مزن غمزه چون من ز هجران بمردم
که کس تیغ بر کشتگان نازماید

ازان دیده بر خاک پای تو سایم
که زنگار اشکم ز راهت زداید

دلت در قبا راست کاری نداند
چو کج باشد آیینه رو کج نماید

اگر در وفاهای وعده بخیلی
جوانمردی عشق چندین نشاید

مگو، خسروا، «ترک دلبند خودگیر»
دلم با دگر کس کجا می گشاید؟
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.